من برنامه ریزی نمی کنم !!!

برنامه ریزی - رتبه برترها

من برنامه ریزی نمی کنم!!!

نویسنده : امیر حسن جوادی رتبه ۱۸ ارشد روانشناسی ۹۵

شمایی که الان در حال آماده شدن برای کنکور کارشناسی ارشد هستید حداقل تجربه ۱۶ سال سر و کله زدن با کتاب ها و دروس مختلف را در کارنامه خود دارید اما با این کوله بار تجربه احتمالا هنوز با پدیده “استرس امتحان” دست و پنجه نرم می کنید. علی الخصوص در برابر امتحان سرنوشت سازی مثل کنکور آرام ترین افراد نیز کمر خم می کنند. حال سوال اینجاست که هرکدام از ما برای کاهش این استرس چه راه حلی داریم.

برحسب تجربه اکثر ما یک روش سنتی برای کاهش استرس داریم و آن هم برنامه ریزی ست…

بگذارید با هم مرور کنیم که چه فرآیند ذهنی طی می شود تا کار به اینجا می کشد که ما کاغذ و قلمی برمی داریم و شروع می کنیم به نوشتن کتاب هایی که باید بخوانیم روزهای باقیمانده تا کنکور را می شماریم.

احتمالا جرقه برنامه ریزی یک نگرانی است. نگرانی از اینکه نکند به اهدافمان نرسیم، حواسمان از نکته ای پرت شود و وقتی به خودمان بیایم که دیگر دیر شده باشد. در یک کلام نگرانی از آینده ای تاریک….

در گیر و دار این نگرانی معمولا ناگهان تصویر آرامش بخشی (مثلا تصویری از یک مهمانی که تمامی افراد فامیل دور شما جمع شده اند و شما هم در حال شرح و بسط سختی های کسب رتبه ۱ در کنکور هستید) در ذهن نقش می بندد. این تصویر دوست داشتنی کمی از فشار نگرانی میکاهد لیک این لذت ماندگار نخواهد بود. ما نیاز داریم تا راه رسیدن به این تصویر جلوی پایمان روشن شود و خیالمان راحت باشد که منطق و طریقت قابل اتکایی برای رسیدن به تصویر رویایی مان داریم. این جاست که کنکوری رویاپرداز داستان ما دست به قلم می شود . نقشه راه را به تنهایی یا با کمک مرشدی به تفصیل تهیه میکند. اینجا دیگر استرس با تقریب خوبی کاهش پیدا کرده و قهرمان داستان ما جان دوباره ای می گیرد. اما بیننده و حتی خود قهرمان می دانند که تازه اول راه است و هنوز پستی و بلندی های زیادی را باید پشت سر گذاشت تا آن مدینه فاضله…

یک بیننده خوش بین و یا کم تجربه شاید همین جا این فکر به سرش بزند که خب اگر برنامه را به خوبی اجرا کند به هدفش خواهد رسید. تنها کمی پشتکار لازم است. اما اگر کسی تنها یک بار پای در این کارزار بی رحم گذاشته باشد می داند که داستان به این سادگی ها هم نیست. اصلا از کجا معلوم که این ره که ما میرویم به ترکستان نباشد؟ آیا می شود برای چندین ماه برنامه ریزی کرد و مو به مو آن را به مرحله اجرا رساند؟ آیا می شود مطمئن بود که ما در ازای یک کیلو تلاش یک کیلو نتیجه می گیریم؟

واقعیت این است که بین آن چیزی که ما دوست داریم اتفاق بیفتد و آن چیزی که در واقعیت اتفاق میفتد همیشه یک اختلاف وجود دارد. حال سوال بنیادی این است که ما در مواجهه با این اختلاف بین واقعیت و “تصویر مطلوب” چگونه عمل میکنیم؟

احتمالا تعداد زیادی از ما در چنین شرایطی خودمان را سرزنش می کنیم، ممکن است از دست خودمان یا شرایط بیرونی خشمگین شویم و یا حتی غمگین از نرسیدن به آنچه که می خواستیم. به طور کلی میتوانیم بگوییم که ما در مواجهه با این اختلاف “حالِ بد” را تجربه می کنیم. برای یک کنکوری همین “حال بد” ها کلی از زمان و انرژی اش را به طور مستقیم تلف میکند و به طور غیر مستقیم نیز با تصمیمات عجولانه ای که در فضای حال بد گرفته می شود میزان بیشتری از زمان و انرژی اش هدر می رود.

 

برنامه ریزی

این فرآیند آشنا را هم می توانیم در یک نگاه کلی در سال کنکور ردیابی کنیم و هم با نگاهی تیزبینانه می توان آن را در تار و پود زندگی روزمره خود جستجو کرد. تصور کنید شما تصمیم گرفته اید که ساعت ۸ صبح بیدار شوید و پر انرژی دست به مطالعه بزنید که ناگهان در حالت خواب و بیدار به ساعت بالای سرتان نگاه می کنید و متوجه می شوید ساعت ۱۰٫۵ است. جدای از استرس زیادی که در آن لحظه به سراغتان می آید. فاجعه بعدی رخ می دهد و آن این است که با وجود تاخیر ۲٫۵ ساعتی شما هنوز خوابتان می آید! اینجا شما دچار سرزنش می شوید. مجموعه ای کامل از الفاظ رکیک را روانه خود میکنید و در این حین متوجه می شوید که ساعت ۱۱ شده است و چیزی تا زمان ناهار باقی نمانده است. با خودتان میگویید که دیگر زمان صبح را از دست داده اید و اگر تا ساعت ۱۲ بخوابید در عوض بعد از ظهر با انرژی بیشتری به مطالعه می پردازید.

فرض بگیرید ما روزی یک ساعت از زمانمان را برای رند کردن ساعات درسیمان هدر بدهیم. اگر قرار باشد ما ۲۰۰ روز برای کنکور مطالعه کنیم تا زمان کنکور ۲۰۰ ساعت معادل  تقریبی ۴۰۰۰ صفحه را از دست داده ایم که به هیچ وجه قابل چشم پوشی نیست. اینگونه اشتباهات در چنین شرایطی به شدت رایج است و برای پیش گیری از رخ دادن چنین خطاهایی لازم است که ذهن ما هشیار و آرام باشد. ذهنی که از سرزنش، اضطراب و یا هر حس بد دیگری پر شده، یک ذهن آشفته است. یک ذهن آشفته قطعا تصمیمات آشفته ای می گیرد. آشفتگی ذهن دلایل مختلفی دارد که در نوشته های بعدی به آنها خواهیم پرداخت ولی اولین کار و مهم ترین کاری که ما باید برای جلوگیری از آشفتگی انجام بدهیم این است که خودمان را برای هر اتفاقی در سال کنکور آماده کنیم. در برنامه ریزی کردن هم تا حد ممکن منعطف برخورد کنیم و جا برای مانورهای شخصی بگذاریم. اگر انتظار اتفاقات غیر منتظره را داشته باشیم طبیعتا کمتر حال بد را تجربه میکنیم و راحت تر واقعیت لحظه حال را می پذیریم. برآیند تمامی اینها می شود یک کنکوری خوشحال که با بازدهی بالایی دنبال هدفش میرود و از مسیر رسیدن به اهدافش نیز لذت می برد.

*** مشاوره کنکور کارشناسی ارشد ۹۷ با رتبه های برتر ( کلیک کنید ) ***

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.